Thursday, September 21, 2006

خونه ام تی وی نداره. اينترنت هم ايضا. مبل و ميز هم نه. فرش هم نه. بالکونی داره به چه گوگولی ای. اشپزخونه داره به چه نازی٬! نه گنده است. نه کوچيک. نقلی. ناز.همين!:*


طوبا جونممممم اينجا الان ۸۷ تا چشم زل زدن به اين خطهای کج فارسی! به محض اينکه که نت دار بشم عرض ارادت خواهم کرد!!!:*


Tuesday, September 12, 2006

تموم راه اتاوا تا مونترال رو زار زدم. با کمال وقاحت هم دماغمو کشیدم بالا.دستمال هم نداشتم. تازه لنگامم گذاشتم رو صندلی بغلیم که هیچ الاغی هوس نکنه بغلم بشینه! بچه ی خوشگل چشمامش گرد شده بود! به درک. تودلم غم داشتم. گریه کردم. خووب کردم. بازم می کنم.