Saturday, April 29, 2006

حوصله ی غر زدن ندارم.خيلی وقته که ديگه همه ی حرفها و غصه ها خودبخود می رن ته دلم گم و گور می شن. بدم می ياد.بدم می ياد بيام از غصه هام بگم .اصلا غصه های و دلهره های من همه از دم چرتن. دوباره اون ترسه اومده تو تنم. تو دلم. دلم می خواد برم يه جايی يه دل سير گريه کنم (اه باز گريه!) بعد زودی اشکامو پاک کنم بشينم سيمسون نگا کنم و الکی غش و ضعف کنم. رسما هيچی ندارم بگم به هيچکی. حوصله ندارم.اعتماد به نفسم يه جايی تو زير زمين خونه گم شده .فکر کنم همون روزی که رفته بودم پايين فضولی اعتماد به نفسمم گذاشتم اونجا اومدم. گل مريم دلش تنگه.اه نه تنگ چيه.چرا هيچ لغتی نيست که بتونه درد منو توضيح بده الان. خود درگيريه مزمن شايد. از اون لحظه هاست که می تونم به همه چی گير بدم.از اون لحظه هاست که دلتنگی خونم رسيده به مکسيموم . آره اصلا من می ترسم ضايع شم. دوباره. می ترسم بياد بزنه تو گوشم. بگه برو بمير.نه نمی گه.نمی دونم. دوست ندارم گرگ بارون ديده بشم.دوست ندارم.دوست دارم گل مريم بمونم.هی دارم می دوم دور يه دايره. سرم گيج می ره. فکر و خيال ها راحتم نمی ذارن.اگه دروغ باشه چی؟! اگه/اگه/اگه/ اه خوبم.يه لحظه! دوست داشتم نبودم تو اين لحظه.


Friday, April 28, 2006

پيژامای راه راه صورتيمو می پوشم.کز می کنم يه گوشه!
فکر می کنم که چرااا عرضه ندارم دکمه ی ژاکتمو بدوزم!!!!
واقعا چرا؟!


Thursday, April 13, 2006

دلم ريده به زندگی ام به کی بگم دردمو؟ اخه؟


اه.بااز منو جو گرفته.الکی گير ميدم به يه چيز بيخووبعد يهو می خوره تو اون ذوقم. چرااا من عرضه ندااارم که تو روابطم با آدمهاااا يه ذره متعادل باشم؟چرااا هميشه بايد عين بزز باااشم.واقعا چرااا؟بياااااا توهم بيا.خجالت نکش.توهم بياااا خرسواری بگير.من خرم.اماااا يهو رم می کنمممم يه جوری پرتت می کنم پايين که با کونت بچسبی به زمين.حاالااا تو بياااا خر سواار شو.خر کن


هروقتتت اعصابه ريده استتتتتت.حس نوشتن چرت . پرت در مننن شکوفااااا می شه! خااااااک بر اون سرت! خاااااک!


Saturday, April 08, 2006

بعد قرنی من به حد مرگ عصبانی شدم.اونقدر که با صدای لرزون و چشمهایییی از حدقه بیرون زده و کوفت و زهرمااار بزنم بيرون! بعد قرنی رفتم بتمرگم تو پارک يه کمممم ريلکس شممممم.چهار تا فحش بدمممممممم بعد چپ و راست بايددد ريدن سگهای ملت رو ببينممممم
اي تو اون روحت با اون سگت که عدل بايددد بياد همونجايی که من تمرگيدم برينه! بعد توام گه شو جمع کنی!

اه.اعصاب ندارم.بعد تو اوج اين عصبانيت همممم حرصم می ياد که اين همه فحش می دم!همينيه که هست ها! اما من وقتييی بی ادب می شم عذاب وجدان می گيرم!


injast ke baYad g0ft

Ey T00 OON R00Het