دلم لک زده برا اون شبایی که یه دونه دوست صمیمی داشتم و می چپیدیم زیر پتو و راجع به زندگی و آدماش و مخصوصا پسراش باهم کلمه مبادله می کردیم! دلم لک زده برا جمله های که اینجوری شروع می شه/ که آدم حرفای تو دلشو مبادله می کیرد: . بعدش بهش گفتم... , برگشت! بهم گفت....
خیلی...
خیلی...