Monday, March 16, 2009
یکی از تخمی ترین هفته های زندگیمو گذروندم/دارم می گذرونم. روت کانال سه شنبه. دهنمو صاف کرد. دوشب اول از شدت درد یک لحظه نخوابیدم و مسکنی که جناب دکتر دیوث بهم داد هیچ اثری نداشت. جمع از خواب بیدار شدم و دیدم نصف صورتم شده قد هلو و از 2 میلی متر بیشتر دهنم باز نمی شد. از اونجایی که آدم بی فکری ام. فک کردم نرماله و اینا. تا شنبه شب که از درد و آماس صورتم مثه سگ به خودم می پیچیدم. و یک شنبه صبح بالاخره رفتم اورژانس و گفتن عفونت زده به غدد براقی و یه مشت قرص و دکتر تخمیم امروز آف بود و نتونستم برم پیشش و تا این لحظه ورم لپم به چونه ام هم کشیده شده باید تا 10 صبح صبر کنم و دلم می خواد بمیرم.بمیرم.بمیرم.بمیرم