Friday, October 28, 2005

اهنگهای جديد اين گوگوش خانم!چرا دل چسب نيستن؟:-S


ديدی يهو رگ نوستالژیایی ادم بدجوری می گيره.ديدی؟ديدی؟


Thursday, October 27, 2005

اصلا اين پاييزه که می ياد.من دلم می خواد همش بشنيم يه گوشه کتاب بخونم بعد هی چايی زعفرونی بخورم.بعد جوراب منگوله داريام که بوی مامان سارارو می ده بپوشم و کتاب بخونم و کتاب بخونم و کتاب بخونم و کتاب بخونم و بازم کتاب بخونم!!!!


جواب امتحان گنده هه بود!اومد!۶ساعت جيغ کشيدم و بالا و پايين پريدم!


  • زنگ زدم به نوش نوش با صدای غصانی گفتم قبول نشدم!:ی
  • عروس فريبکار رو تمومش کردم.دوستش داشتم.تونی به نظرم خيلی دوست داشتنی بود.

  • هارشا زنگيد گير سی و سه پيچ که پاشو بيا بريم اسکريمرز!يه کم جيغ و داد کنيم يه کم بترسيم!گفتم نه مرسی!من به اندازه ی کافی جيغ و داد کردم!:)

  • بهش گفتم قبول شدم٬چشماش گشاد شد!دلم باز شد!:ي


Wednesday, October 26, 2005

MY T-shirT!

hahahaha! whenever I'm CrabbY!I just wear this!!!!!c00l!eh?:D



Saturday, October 22, 2005

فروغ فرخزاد

پرنده گفت : چه بويی چه آفتابی آه بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خويش خواهم رفت

پرنده از لب ايوان پريد

مثل پيامی پريد و رفت
پرنده‌ی کوچک

پرنده فکر نمی‌کرد

پرنده روزنامه نمی‌خواند

پرنده قرض نداشت

پرنده آدمها را نمی‌شناخت

پرنده روی هوا

و بر فراز چراغ‌های خطر

در ارتفاع بی‌خبری می‌پريد

و لحظه‌های آبی راديوانه‌وار تجربه می‌کرد


پرنده آه فقط يک پرنده بود


خيرسرمون بريم يه کم درس بخوانيم.خانم بشيم.بريم پی کارمون!


Friday, October 21, 2005

نشستيم فيلم اثيری رو ديديم!م ز خ ر ف! امممم! اما ملچ مولوچ کردن ادامس هامونو و شير موز و چیپس خوردنومونو ادا و اطوارهامون رو دوست می داشتتم! اممم! يکمم درس خونديم!:ي يه کم؛) خلاصه اره و اينا!:ي


هی تو! باش تا صبح دولتت بدمد!!!!


Wednesday, October 19, 2005

پيشونيش قده يه گردو باد کرده.رو دستاش جای چنگه.!دعوا کرده.تنها. دوستای خودش این ور دوستای اون. اون ور دعوا کردن.کتک کاری.!ديوونه.ديوونه.خودتو می کشی!


Tuesday, October 18, 2005

گير داده نافرم!اگه خفه خون بگيرم می گه چرا خفه خون گرفتی!وقتی جينگولک بازی در بيارم!می گه چته؟شارژی؟چی شده؟رو اسمونايی؟!!!!
اه!


Sunday, October 16, 2005

فخری برزنده


شک نکن
من بهترینم.
بهترین کسی که می توانست
دوستت داشته باشد
همه ی اعدادش را ببخشد
تا ده همیشه بیشترین باشد.
کسی که
همه ی بازی های کودکیش را با تو تقسیم کر
کسی که عروسک هایش را داد،
تا باران برای تو ببارد.
و برنگشت به شهرش
تا تو
همیشه جلوی چشم هایش باشی.
شک نکن
پرنده ها که می گذرند،
سیب ها که به شکوفه می نشینند،
اینها که می آیند،
آنها که دوستت دارند،
همه
روزی
جایی مرا دیده اند!


فخری برزنده

برای تو ...
سلام و ...
نيمی از جهانم برای تو
نيمی برای گنجشک‌ها
نيمی از دوست داشتنم برای تو
نيمی برای باد
تا کوچه‌ها را بگردد.
نيمی از مهربانيم برای تو
نيمی برای باران
تا بر زمين ببارد
و ناگهان
مرا به نام کوچکم صدا ميکنی
گنجشک‌هايم به سرزمين تو کوچ می‌کنند
و من با اين همه بيابان
که هيچ هم بهار نمی‌شود
فصل‌ها را گم می‌کنم


Saturday, October 15, 2005

دوروغ گو دشمن خداست/ببخشيد حالا!خداجونی دشمن تراشی نکن ديگه/دهه/پيش اومد/من معذرت می خوام:*/


هه!خيلی می چسبه مشنگ بازيامون!خيلی!گاهی می بينم با اين که باهم خيلی می فرقيم!خيلی با هم مچيم!خنديديم!هههههه!رستوران کره ای!قيافه يارو!که انگليسی ازش می پرسيديم و اون کره ای بلغور می کرد!هه هه!سوشی!نمک نداره!سويا سس! من تشنهمه!دیلينک!!!می خوام!!خيلی دوست دارم همه ی اينارو٬اين با هم بودنو!هه!


Friday, October 14, 2005

لپمو نکش ديگه!دهه!:ي


بهم گفت!تو فواره عشقی!يادم باشه بپرسم يعنی چی!!!؟


می خوام رزومه مو ببرم اونجا.خسته شدم از کار فعلی ام!پارسال فکر می کردم تا موقعی که کار اصلی ام!شروع بشه می مونم همون جا.اما الان بدجوری دلم می خواد از اون خراب شده!بزنم بيرون!هه!روزمه از نو!پوف!مصاحبه از نو!


Friday, October 07, 2005

هاهاهاهاها!قر کمر!اهااااان!


حوصله ام سر رفته از پيچ پيچ.از هيچ هيچ.از پوچ پوچ.از پوچی.سر رفته.به خدا.


Thursday, October 06, 2005

فخری برزنده

بگذار همه بدانندچه قدر دلم می‌خواست روی شانه‌های توبه خواب روم.

تو آرام بلند شدی

دست‌هايم را از هم گشودی

موهای پريشانم را شانه زدی.

حالا اين دختر کوچک

که مدام تو را می‌خواهد

خسته‌ام کرده است.

او حرف‌های مرا نمی‌فهمدبيا و برايش بگوکه ديگر باز نخواهی گشت


فخری برزنده

نام ديگرش اندوه است

سرزمينی

که به نام من در آن

سکه می‌زنند.....


فخری برزنده

کسی که من دوستش دارم

و خيلی بيشتر از خيلی دوستش دارم

هيچ هم مرا نمی‌خواهد!

خواهش می‌کنم بلند«نه» نگو

«نه» در نگاه تو است

«نه» در نماندنت

«نه» در رفتن تو است

«نه» در نبوسيدنت

فقط بلند «نه» نگو

بگذار هنوز خيال کنم

بادها برای من می‌وزند.


oh man! scared 2 death!