« Home | فخری برزنده » | دوروغ گو دشمن خداست/ببخشيد حالا!خداجونی دشمن تراشی... » | هه!خيلی می چسبه مشنگ بازيامون!خيلی!گاهی می بينم با... » | لپمو نکش ديگه!دهه!:ي » | بهم گفت!تو فواره عشقی!يادم باشه بپرسم يعنی چی!!!؟ » | می خوام رزومه مو ببرم اونجا.خسته شدم از کار فعلی ا... » | هاهاهاهاها!قر کمر!اهااااان! » | حوصله ام سر رفته از پيچ پيچ.از هيچ هيچ.از پوچ پوچ.... » | فخری برزنده » | فخری برزنده »

فخری برزنده

Sunday, October 16, 2005


شک نکن
من بهترینم.
بهترین کسی که می توانست
دوستت داشته باشد
همه ی اعدادش را ببخشد
تا ده همیشه بیشترین باشد.
کسی که
همه ی بازی های کودکیش را با تو تقسیم کر
کسی که عروسک هایش را داد،
تا باران برای تو ببارد.
و برنگشت به شهرش
تا تو
همیشه جلوی چشم هایش باشی.
شک نکن
پرنده ها که می گذرند،
سیب ها که به شکوفه می نشینند،
اینها که می آیند،
آنها که دوستت دارند،
همه
روزی
جایی مرا دیده اند!