Thursday, April 26, 2007

فعلا خدافظ!:)
گفتم فعلا!:)برمی گردم.حتما!
(مثه سنجد!)

Wednesday, April 25, 2007

ببنيم ملت چه جوری می تونن کتگورايز کنن پستای وبلاگشونو؟يعنی مثلا الان من اگه می خواستم اين پستمو تو يه کتگری می ذاشتم.اسمش بايد چی می بود؟!(می بود!)خوب آخه يعنی چی!کم اون بيرون همه چی رو طبقه بندی می کنيم؟حالا اين تو هم بايد تر و تميز و مرتب طبقه بندی کنيم!؟
.
البته اين فقط در مورد وبلاگای چرت و پرتی مثه اينجا صدق می کنه.سايت های مرجع يا وبلاگای به درد بخور اگه کتگری های مختلف ند اشته باشن که ماتحت جر می خوره!:)

  • --نويد کارش درسته بابا.اصلا حالمو بهم می زنه گاهی.خيلی سرش می شه.همش سرش تو کتاب و شعر و ادبياته.اون دفعه يه شعر کامل از مريم حيدرزاده رو از اول تا آخرش اومد.کفم بريده بود.مثل خودته.اهل شعر و کتاب و اين چرنديات.مچ ه خوبيه ها!
.
.
چی بگم الان؟من الان دارم می رم با نويد فابريک شم!نپره يه وخ!!!!!
.

تو اورکات پسرايی که از ماشين عکس می ذارن!
و
دخترايی که لباشونو عين کون مرغ !!!! می کنن و تو آينه از خودشون عکس می گيرن٬قابل ترحمن.
گفتم <قابل> ترحم.
!

يه هدف از مسافرت اينکه که يکی از درختای ولی عصر.از همون درخت چنارای قديمی پير خسته. تنه پهن رو بيارم با خودم اينجا.بعد از پهنا بکنم تو ماتحت تک تکشون:)
.
من می گم آدم هدف مداری ام!هيشکی قبول نمی کنه!

Tuesday, April 24, 2007

انگار که بعده نمی دونم چقدر نوری! فلان شهاب به نمی دونم کجای زمين برخورد کنه.بعد تو داشتی تو مستراح می ريدی.بعد الان گير دادی که می خوای فلان شهابو در حال برخورد به فلان جای زمين ببينی!
خوب نمی شه خوب!

بايد دوباره فلان قد نوری صبر کنی

تا فلان شهاب

به فلان جای زمين برخورد کنه

؟يا يه چيز تو همين مايه ها!


حالا تو باز بيا بگو :می خوام!


زندگی بدون * اس هل ها بدجوری بورينگ می شه.
.
.واقعا می گم!
:)
ديگه آدم به چه حد از پيسی بايد بخوره که فک کنه اس هل های زندگيش باعث جلوگيری از هرگونه بی حوصلگی می شن؟!
.
در حد من

.
* ASS HOle

هر روز گه تر از ديروز.
بوم بوم.

Monday, April 23, 2007

دقت کردين آدما.(همچين می گم آدما انگار خودم آدم نيستم!)متخصص در تخريب شخصيت!اين و اونن!
.
.يعنی رسما تا ديروز اگه يه روز تو کونش نمی رفت اصن می شست يه گوشه به گريه.حالا امروز.تو کونش نمی ره هيچی!می خواد کون طرف رو پاره کنه هيچی! هرجا هم می رم با کون می شينه رو شخصيت اون بدبختو می رينه بهش!(مگه به غير از کون!با جای ديگه هم می شينن؟!)
.
غرض اينکه بابا.يکم ملايم تر!يکم متعادل تر!

Saturday, April 21, 2007

با دختره مصاحبه کردن.گفتن آيا شما با سکس قبل از ازدواج موافقين؟گفت که نه.ای وای.اه اه.دختر باهاس دامنش پاک باشه.بعد خانم مصاحبه گر از پرونده خانوم و سابقه درخشانش خبر داشت!گفت آخه تو که خودت بعله!. گفت که وای نه.آخه/می دونين؟بعد هی اينجوری به پشت اشاره می کرد!!!دقت کنينا!
هيچی ديگی نمرديم و فهميديم دامن پاک يعنی چه!
دهن سرويس با اين اظهار فضلاش نوبره والله!

مللت مستاصل رو ديدين؟که تو وبلاگشون دنبال دوس پسر!!از نوع خوش تیپ و پولدار و بافرهنگ می گردن؟! نه جدا! يه جورايی حال بهم زن می شه ديگه!دختره تو تک تک پست هاش می نويسه دوست پسر می خوام.دوست پسر می خوام!.کم کم دلم داره براش می سوزه!خوب گناه داره! من می گم يه پسر از خودگذشته پيدا نمی شه بياد اينو بگيره!؟باهاش دوس شه!مرد باشين!!جوونمرد باشين!:))
.
يعد يه چيز ديگه!اون پسرايی هستن که واسه دوستاشون دنبال دوس دختر می گردن؟اووووف.دلم سوختا يعنی!!!:))

عجب خری سوارما!

Thursday, April 19, 2007

گاهی.همین من.دلم تنگ می شه برای خوده سه سال پیشم.گاهی.همین من.دلم تنگ می شه واسه یواشکی کتاب خواندن های زیر پتو.گاهی.همین من.دلم تنگ می شه واسه همون دوستی های عجیب که هنوز بعد۳سال محکم تر از همیشه هستن.گاهی همین من.دلم تنگ می شه واسه اون روزهای یه عالمه آرزو.واسه بیست های پش سر هم.واسه دعواها سر خریدن یه جفت کفش.واسه میلک شیک بو گندوی توت فرنگی.واسه ایوون خوشگلم.واسه مقنعه های کج و کوله.واسه دختر مانتو پوش تو آینه.واسه همون که فکر می کرد.کافیه همه کتابای دنیا رو بخوانی.کافیه بخوای.کافیه باشی.دنیا قشنگ می شه. واسه همون دختره بیزار از کلیشه های.که جاش نمی شد تو چارچوب های سه در چار.واسه همون.

.

.

بدم می یاد.از اینی که داره این حسای کلیشه ای رو کلیشه وار!تایپ می کنه.

Tuesday, April 17, 2007

اين ملت وقتی يه آهنگ جديد می ياد٬تا کون اهنگ رو پاره نکنن بی خيالش نمی شه!
.
.
مثال: اين آهنگ جديد شادمهر عقيلی که من اصن نشنيدم!اما هرقبرسونی می رم ملت تو تابلو اعلانات اورکات و ۳۶۰ و ام اس ان و ياهو و کوفت و زهرمار اين يه خط شعرو نوشتن
سبب منم که می شکنم؟
حالا من خنگم و بی سواد يا نصف بيشتر اونا که اينو نوشتن و می خوانن مثه من نمی دونم اينجا منظور از سبب چيست؟

Friday, April 13, 2007

<از کنار هم گوسفندوارانه می گذريم!>
فيلم جديدی از ايرج مير کريمی!

ریدمان ترین بود!

این متجاوزای پفییوز هرجا می رم می یان دنبالم.هفته پیش تا حالا دوتا تجاوز شده. کوچه پشتی خونه ام! در ضمن بنده خیر سرم مرکز شهر! که مثلا باید خیلی امن باشه زندگی می کنم!منم اصن نمی ترسم!اصن! اصرار نکنین!۱۰.۳۰ شب خیلی دیروقته شبه! آدم ۱۰.۳۰ شب مگه از خونه می ره بیرون؟استغفرالله!بتمرگ خونه موهاتو شونه کن!!!

چرا این شعرای جدید مدید و خواننده های جدید اینقد ذلیلن!؟!

-....بذار بیافتم به پات!-

-به من یه فرصت بده تا دستاتو بگیرم یا اینکه مال من شی یا پای تو بمیرم.!-

من پیشنهاد می کنم همینجوری بدون فرصت برین بمیرین !دیگه چه کاریه وقت تلف شه؟!

.

بعدی!

.

Saturday, April 07, 2007

کون کتابام دارن باد می خورن!!!!!!!يا مثلا فوقش کتابام دارن منو باد می زنن.يا نه من دارم با کتابام خودمو باد می زنم

خفه شين.

عجیب بود.اینکه صدای خودمو بشنوم که بلند بگه<خیلی راضی ام از بودن تو اینجا!>عجیب بود که اینجوری با قاطعیت!دوروغ بگم!

یه جوری که خودمم باورم شد.نکنه راضی ام.نکنه خوشحالم!؟

Thursday, April 05, 2007

من کلا با اينکه يکی خيلی لوس حرف بزنه و سعی کنه مثه بچه ها حرف بزنه مشکل دارم!بعد حالا فک کن اون نره غول!!!يه کاره هروخ به من می رسه اون کودک درونش!بی قراری می کنه!و می خواد خودشو لوس کنه واسه مابا ادا و اطوار و لحن معصومانه با ما حرف می زنه!از این بشر هرچی ممکنه جز معصوم بودن!!جمع کن ديگه جدا!