« Home | متنفرم از اين که اينجا بشه جايی واسه چس ناله های ب... » | من برم درس بخونم.خانم بشم.وکيل بشم.بسه وب گردی!!!!... » | حالم خيلی خوب شده.کم کم داشتم نگران خودم می شدم.دي... » | بهش بگين هنوزم جاش خاليه تو کونم....بگين بهش.با آه... » | اين آناليز!!!لعنتی هم شده قوز بالا قوزهااا! اه.خير... » | اول اينکه اينجا ۶۶سال بود داشت خاک می خورد چون من ... » | شيت.عذاب وجدان دارم.ريد بهم بعد من عذاب وجدان گرفت... » | خدايا.يه فکری به سوختگی های فجيع ملت حسود بکن!گناه... » | گرمی ِ دستهات مال من....؛) برق چشمهام مال تو!...:* » | باااد ما را خواهد برد دد بيا منو ببر ديگه! »

Saturday, March 04, 2006

تمام اون ۷ دقيقه ای که جلو چشمای گرد و قلبمه ی اون همه ادم.جلوی تيک تاک ساعت.جلوی ويکتور قلقلی.جلو خالی پشتم وايساده بودم و هی می گفتم و اين منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد.هی از خودم آنالیز!در می کردم!...ديس ايز آي ا ومن ا لن ....!داشتم به ترجمه ی تخيلی ايمان بياوريم به آغاز فصل فکر می کردم.به اينکه چرا شعر فروغ نازمو! انتخاب کردم با اين ترجمه ی زپرتيش!
هزااار بار تو دلم ازت معذرت خواستم فروغ.شنيدی؟


About me

  • I'm Apple
  • From Canada
  • 24, living in Canada,
My profile

Music

Previous posts

Links

Powered by Blogger