Saturday, July 08, 2006
پارتی نويدی خداااا بود.اينکه چهار تا مثل خودمون جمع شده بوديم که برقصيم و بخوريم و بزنيم بالا و بگيم گووور بابای همه آدمهای تخمی زندگيمون:)اينکه ۱۲:۳۰ شب با همسايه پايينی که اونم مهمونی داره کل کل بذاريم و اونقدر تو بالکن جيغ بکشيم و بخوانيم و برقصيم که پايينی ها! که زيرمونن!!!!بگن بياين پايين!اونقدر که گله ای پاشيم بريم خونه ی کسی که نمی دونيم اصلا کی هست؟به سلامتی بريم بالا و برقصيم! اونقدر که افتر پارتی! پشيم بريم کافه دم در خونه قليون کشی!!!!!اونقدر که وقت رفتن خونه تلو تلو بخوری اما هنوز حواست سر جاش باشه و بدونی دوستهای خوب زياد داری!