« Home | As a fourth year psychology major I diagnosed myse... » | پسره با ننه ِ ایرانی ِ روسری به سرش اومده بود سر ک... » | » | 4 سال گه زدم به زندگیم.حالا نمی دونم چه گهی بخورم ... » | از سرکار اومدمو خسته.له. لورده. درس دارم 100 کیلوو... » | آخه وقتی. خریدن 4تا تیکه جینگیلی مستون آدمو سرحال ... » | گریه نمی کنم. نه گریه نه. » | عدل داره تو شهرک اونا دنبال خونه می گرده.پبف پیف.خ... » | نمی دونم همه همینن یا فقط من این حسو دارم راجع به ... » | تو این 4 5 سالی که این دخمه رو دارم. فقط وقتایی او... »

Tuesday, February 09, 2010

در راستای اینکه من مدام یادم میره قرصمو بخورم. مامانه رو کرد بهم گفت: وقتی خودت به خودت اهمیت نمی دی دیگه از ما انتظار نداشته باش.
بعد دل دل کردم که بهش بگم که اتفاقا چون همیشه احساس کردم که بهم اهمیت نمی دی اینجوری شدم که انقدر به خودم به جسمم و به روحم بی توجه ام و.
نگفتم اما. بقیه شاممو با بغض خوردم.

About me

  • I'm Apple
  • From Canada
  • 24, living in Canada,
My profile

Music

Previous posts

Links

Powered by Blogger