Thursday, October 12, 2006
رفتم کتابخونه عموميه شهر.فک کن شهرش قده گردوهه!بعد دوتا کتابخانه داره قد خر!
تازه کتابخونه يونی که ديگه بحثش جداست!
به قول بابا انگار من هميشه کتابا رو بو می کشم!
هميشه هرجا زندگی کردم کتابخونه در فاصله ۱۰ دقيقه ايم بوده!تازه الان که از اين ور خيابون می رم اون ور! می رسم به کتابخونه!:)
خلاصه واسه آدم عاشق کتابی مثل من که نه دستش تو جیبش می ره که کتاب بخره(از بس گرونه!) و نه می تونه زیاد کتاب بخره(از بس هی از این جا می ره اونجا و از این خونه به اون خونه و از این شهر به اون شهر!) و کتابا وقت اسباب کشی میشن قوز بالا قوز!
کتابخونه عمومی! نعمتیه!:)
همین
*راستی از وقایع دیشب هیچ اطلاعی در دست نیست!این یعنی اینکه؟:ي