« Home | جفت پا رو دل من. همه با هم ...گریه امه.. » | رفتم کتابخونه عموميه شهر.فک کن شهرش قده گردوهه!بعد... » | خوب.من الانمتحولمکيس جديد دارم.خوب:) » | زندگيه بدجور قروقاطه. همه غلطی می کنم جز کارهايی ک... » | امشب می خوام تمومش کنمنقطه که خوبهمی خوام صفحه اشو... » | ساعت ۱۱:۰۵ شبه.از ۹ یک ریز گریه کردمدلم خالی نمی ش... » | ماه کامله... زندگی نه. » | دلم شعر می خواد. يه عالمه شعر که خوشمزه باشن. » | باد می شوملای زلف تو می پیچمدست به موهایت می کشی٬د... » | رفتم يه شلوار ورزشی خوچگل خريدم. که برم جيم ورزش ک... »

Friday, October 13, 2006

شام لازانيا درست کردم.

برا مامان چيزکيک توت فرنگی گرفتم که دوست داره

برا باابا هم سالاد يونانی درست کردم!

جای علیرضام خالی.

چایی و چیز کیک هم خوردیم

ظرفا گذاشتم تو ماشین ظرفشویی!

مامان قربون صدقه ام رفت!

کلی خبر رد و بدل کردیم

دلم تنگ شده بودانگار!

مامان کلی بغل مالیم کرد!
یه ربع بیشم مامان به بابا گفت:

عزیزم بریم بخوابیم!:*

رختخواب براشون انداختم وسط هال!بعدم می گه خونه ات سرده

درجه ی فن و بردم بالا٬دارم می بزم از گرما!!!


*میمونای من سه روز اینجان.چه دلم تنگ شده.

برا اون روزا.

خودمون ۴تاا!...


About me

  • I'm Apple
  • From Canada
  • 24, living in Canada,
My profile

Music

Previous posts

Links

Powered by Blogger