« Home | بند کرده ام بيخودی می دونم ها!ولی نمی دانی چقدر در... » | فخری برزنده » | فخری برزنده » | هومم٬می دانی؟لازم داشتم اين سفيدی اين پايين را!اين... » | کلا عرضی نيست!جز اينکه همين يکربع پيش يه دونه ساند... » | من به پت پت افتادم.همين. » | من مبتذلم٬سطحی ام٬بدم٬بدبختم.حرفيه؟ » | بارون که اومد گنجشکه خر اومد خوند دم پنجره که : من... » | ببين من داد می زنم می گم حالم بده٬بعد تو خودتو بز... » | ميشم اون درخته که به باد عاشقه »

Sunday, August 14, 2005

دنيا می دونی چيه؟همون بغل دستی ات توی اتوبوس که زل می زنه به کتابی که توی دستته و دنبال چشمهای تو می ياد٬نمی ذاره تمرکز کنی و هی سنگينی نگاهش رو از روی شونه هات حس می کنی!بعد روت نمی شه که صفحه رو ورق بزنی که نکنه ٬از تو عقب افتاده باشه و بهت نرسيده باشه!